شاعر طنز پرداز
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

پدر محمد تقی بهار نیز مانند خود او لقب ملک الشعرایی داشته است. وقتی بهار جوان بعد از مرگ پدر مطرح شد و مدعی عنوان ملک الشعرایی، برخی در قوت طبع شعر او تردید کردند و او را به امتحانی بسیار دشوار مکلف نمودند. امتحان از این قرار بود که بهار می‌بایست در مجلسی حضور پیدا کند و با واژه‌هایی که به او گفته می‌شد، از خود رباعی بسراید که دربرگیرنده همۀ آن واژه ها باشد.

 

 اولین سری واژه‌ها از این قرار بود: خروس، انگور، درفش، سنگ

 و بهار این چنین سرود: برخاست خروس صبح برخیز ای دوست/ خون دل انگور فکن در رگ و پوست/ عشق من و تو قصۀ مشت است و درفش/ جور تو و دل، صحبت سنگ است و سبوست.

 

 سپس واژه های : تسبیح، چراغ، نمک، چنار

 

 بهار سرود : با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار/ گفتا ز چراغ زهد ناید ا نوار/ کس شهد ندیده است در کام نمک/ کس میوه نچیده است از شاخ چنار.

 

 و در آخر: گل رازقی، سیگار، لاله، کشک

 

 و بهار چنین سرود: ای برده گل رازقی از روی تو رشك/ در دیدۀ مه ز دود سیگار تو اشک/ گفتم که چو لاله داغدار است دلم/ گفتی که دهم کام دلت یعنی کشك.

 

 بهار خود می گوید: در آن مجلس جوانی بود طناز و خودساز که از رعنایی به رعونت ساخته و از شوخی به شوخگنی پرداخته با این امتحانات دشوار و رباعیات بدیهه باز هل من مزید گفته و چهارچیز دیگر به کاغذ نوشت و گفت تواند بود که در آن اسامی تبانی شده باشد و برای اذعان کردن و ایمان آوردن من، بایستی بهار این چهار چیز را بسراید:آینه، اره، کفش، غوره.

 

 من برای تنبیه آن شوخ چشم دست اطاعت بر دیده نهاده، وی را هجایی کردم که منظور آن شوخ هم در آن هجو به حصول پیوست و آن این است: چون آینه نورخیز گشتی احسنت!/ چون اره به خلق تیز گشتی احسنت!/ در کفش ادیبان جهان کردی پای/ غوره نشده مویز گشتی احسنت!

 



علت نامگذاری خیابان جردن تهران
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دانستنی ها | علت نامگذاری خیابان جردن تهران مدتیست این سئوال برایم بی جواب مانده بود که اسم خیابان جردن واقع در میدان آرژانتین –افریقا چرا نامگذاری شده است از مغازه ها و خیابان سئوال کردم که جریان اسم این خیابان چیست ؟ولی تا کنون یک نفر هم پاسخ صحیحی به این موضوع نداده بود . به هر حال لازم دیدم شما هم این مطلب را بخوانید .
 

دکتر ساموئل مارتین جردن (به انگلیسی: Samuel M. Jordan) از سال ۱۸۹۹ تا سال ۱۹۴۰ ریاست کالج آمریکایی تهران (دبیرستان البرز) را به عهده داشت. او بانی و سازنده دبیرستان البرز و مدرسه دخترانه آمریکایی تهران است.

جردن در سال ۱۸۷۱ میلادی در نزدیکی شهر یورک در پنسیلوانیا بدنیا آمد. پس از تحصیل در دبستان و دبیرستان در سال ۱۸۹۵ میلادی از کالج لافایت درجه B.A (لیسانس) گرفت. در سال ۱۸۹۸ درجه استادی علوم الهی (ام.ا) از دانشگاه پرینستون را دریافت کرد. در سال ۱۹۱۶ کالج لافایت او را با درجه D.D (دکتر در حکمت و فلسفه) شناخت و در سال ۱۹۳۵ میلادی از کالج واشنگتن و جفرسون بدرجهٔ دکترای حقوق نائل شد.

دکتر جردن در سال ۱۸۹۸ میلادی (۱۲۷۸ خورشیدی) به ایران آمد و یک سال بعد ریاست مدرسه را به عهده گرفت .در سال ۱۹۱۳ میلادی (۱۲۹۲ خورشیدی) با راه‌اندازی کلاس‌های باقیمانده دوره دوازده ساله دبیرستان تکمیل گردید. در سال ۱۹۱۸ میلادی (۱۲۹۷ خورشیدی) اولین ساختمان شبانه‌روزی که در آن زمان، مک کورمیک‌ هال (Maccormick Hall) نامیده می‌شد و یک ساختمان دیگر پایان یافت.

به پاس خدمات فرهنگی وی در کالج البرز، دو مدال و نشان به او عطا کرد

دکتر جردن، در سال ۱۳۱۹ هجری خورشیدی از ایران رفت.

دکتر جردن پس از بازگشت به آمریکا، در سال ۱۳۲۳ هجری خورشیدی، دوباره به ایران آمد و مورد استقبال شاگردان و مریدانش قرار گرفت. او ایران را وطن دوم خود می ‌نامید و همواره از آن به نیکی یاد می‌کرد. وی در سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی، در ۸۱ سالگى در آمریکا در گذشت.

در سال ۱۳۲۶ هجری خورشیدی، مراسمی به یاد او و برای بزرگداشت او در تالار دبیرستان البرز برگزار شد و نیم تنه سنگی وی را که استاد ابوالحسن صدیقی تراشیده بود، در کنار در ورودی آن نصب کردند. این پیکره بعدا به کتابخانه دانشگاه صنعتی امیرکبیر منتقل گردید.

بزرگراه آفریقا در شمال تهران، در زمان رژیم گذشته، به یادبود وی خیابان جردن نام گرفته بود، نامی که هنوز هم بطور غیر رسمی کاربرد دارد.

کتابی به نام "روش دکتر جردن" به قلم شکرالله ناصر در دیماه ۱۳۲۳ در تهران منتشر شده که در آن به شیوه کار وی و اداره دبیرستان پرداخته است.

از خاطرات و کلمات دکتر جردن

"من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند."

"بچه‏ها مملکت شما سابقهٔ درخشانى داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و کوشش شما دارد. امیدوارم حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و کشورتان مفید واقع شوید."

برای دروغ ده شاهی کفاره تعیین کرده بود.

اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت.

اگر از دانش‏آموزى سئوالى مى‏کرد و او بلد نبود، مى‏گفت: "کله به ‏کار، کدو کنار."

لوطى‏ را در معنایى منفى ـ در مایهٔ الواط ـ به ‏کار مى‏برد و مى‏گفت: "غیرت، همت، زحمت، کار، کوشش: اینها به آدم‏آباد مى‏رسد. سستى، بى‏حالى، کارنکردن، بارى‏ به ‏هرجهت بودن به لوطى‏آباد مى‏رسد."

در این لینک ویدئویی کوتاه در این خصوص میتوانید ببینید :

http://www.yorkblog.com/yorktownsqua...d-culture.html

منبع : ایمیل یکی از دوستان و سایت زیر

http://www.yorkblog.com/yorktownsquare/york-celebrities



افتتاح رسمی هتل آتلانتیس دبی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

معماری | افتتاح رسمی هتل آتلانتیس دبی این هم یکی دیگه ازجاذبه های توریستی کشور دبی...
 

هتل های زنجیره ای آتلانتیس شعبه های مختلفی در دنیا داره و نقطه آغازش هم از هتل آتلانتیس باهاماس بوده.

حالا چرا این زنجیره ها همیشه به کشور خشک و بی آب و علف دبی میرسن ولی یک قدم اینورتر نمیاد نمی دونم...البته نه که ندونم ،آفای پارسی گفته اینجا جای گفتنش نیست

در هر صورت شعبه جدید این هتل که در دبی ساخته شده به لحاظ وسعت و امکانات در بین بقیه شعبه ها نظیر نداره.در مورد مکان ساخت هتل باید عرض کنم که در شهررو به پیشرفت دبی ، ۳ تا جزیره مصنوعی به نام Palm( به شکل درخت نخل ) وجود داره که هتل در Palm جمیراه در آخرین نقطه در دل خلیج فارس به سمت ایران بنا شده.

هتل آتلانتیس دبی با هزینه یک میلیارد و ششصد میلیون دلار در زمینی به مساحت ۴۵ هکتار با مجموع ۱۶۰۰ اتاق و سوییت ساخته شده.قیمت هر شب اقامت در این هتل که بزرگترین هتل خاورمیانه هم هست ، بین ۷۰۰ دلار تا ۲۵ هزار دلار برآورد شده.

هتل آتلانتیس که طی مراسمی باشکوه با هزینه ۳۵ میلیون دلاربا تعداد ۲۰۰۰ مهمان ویژه در ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۸ افتتاح شد ، درچارچوب طرح افزایش جذب گردشگر دبی از هفت میلیون نفرکنونی به ده میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ احداث شده.

.

 

در طراحی هتل آکواریوم های متعددی با ۶۵۰۰۰ گونه حیوانات دریایی از قبیل کوسه ، در تمام نقاط هتل تعبیه شده

درون هتل کافی نت هم در نظر گرفته شده.

یک پارک آبی جذاب هم برای تفریح کودکان و بزرگسالان در محوطه هتل احداث شد.

منبع :ایمیل های دریافتی



مهــــر و امضاء حضرت محمد (ص)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

عکس: مهــــر و امضاء حضرت محمد (ص)

منبع: سایت روز



آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

عجیب و غریب | آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند اخیرا بلوتوثی به وسیله تلفن همراه در بین مردم ایلام رد و بدل شده که در این فیلم چند آدم کوتوله به تصویر کشیده شده اند.
 

منطقه تنگه قیر بر سر جاده جدید ایلام به کرمانشاه که شایعه پیدا شدن این آدم کوتوله ها در آنجا شروع شده تا پیش از احداث راه ملی ایلام – حمیل به کرمانشاه یکی از مناطق بکر و پرت استان ایلام به شمار می آمده و پای کمتر انسانی تا پیش از احداث و ساخت جاده ایلام – حمیل به منطقه کوهستانی تنگه قیر افتاده است.

بر اساس آنچه در بین مردم ایلام شایع شده و دهان به دهان نقل می شود؛ حین عملیات راهسازی در محور ایلام – حمیل به کرمانشاه و در منطقه ای به نام تنگه قیر دو آدم کوتوله پیدا شده که یکی از آنها فرار کرده و دیگری اکنون نزد کارگران شرکت راهسازی این محور است.

برخی هم می گویند این آدم کوتوله ها دو نفر بودند که یکی از آنان حین فرار با پرتاب سنگ توسط چوپانی کشته می شود و دیگری موفق به فرار نشده و چوپان زنده آن را می گیرد.

آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند

بنا بر فیلم و تصاویر این بلوتوث؛ این آدم کوتوله ها با ظاهر و بدنی سراسر مودار حدود 30 سانتی متر قد دارند و بر بازوی سمت راست یکی از آنان انگشتر یک انسان عادی قرار دارد که گویای اندازه بازوی وی با انگشت فردی معمولی است.

این بلوتوث در روزهای گذشته به حدی در بین گوشی های همراه مردم ایلام رد و بدل شده که باعث رواج شایعات فراوان و مختلفی شده است و حتی در برخی از وبلاگها و سایتهای غیر رسمی این استان، مطالبی درباره این مساله نقل گردیده است.

حتی بین مردم شایع شده که این آدم کوتوله ها جمعیتی بیش از 200 هزار نفر دارند و زیر زمین زندگی می کنند.

آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند

هرچند کارشناسان این شایعات را غیر واقعی و تصاویر را دستکاری شده با استفاده از فن فتوشاپ می دانند اما با این حال انتشار فیلم و تصاویر این آدم کوتوله ها موجی از اخبار و روایتهای گوناگون را در ایلام به دنبال داشته و همچنان در بیشتر محافل اجتماعی در مورد آنها بحث و گفت و گو در جریان است.

آدم کوتوله های 30 سانتی در ایلام کشف شدند

با وجود بحث و جدلهای فراوان در بین مردم ایلام در مورد این موضوع که به یکی از سوژه های داغ اجتماعی مبدل شده تاکنون هیچگونه اظهار نظر رسمی در این زمینه انجام نشده است.

منطقه تنگه قیر بر سر جاده جدید ایلام به کرمانشاه که شایعه پیدا شدن این آدم کوتوله ها در آنجا شروع شده تا پیش از احداث راه ملی ایلام – حمیل به کرمانشاه یکی از مناطق بکر و پرت استان ایلام به شمار می آمده و پای کمتر انسانی تا پیش از احداث و ساخت جاده ایلام – حمیل به منطقه کوهستانی تنگه قیر افتاده است، شاید همین موضوع باعث سوء استفاده شده و برخی را بر آن داشته تا با انتشار فیلم و تصاویر این آدم کوتوله ها ذهن و افکار مردم را به بازی بگیرند.

گفتنی است سال گذشته نیز بلوتوثی دست به دست شد با این مضمون که مومیایی هخامنشی در شهرستان دره شهر پیدا شده است.

با توجه به اینکه این عکس یا فیلم از طریق تلفن همراه منتشر شده و معلوم نیست که از کجا و چگونه با نام کوتوله های حمیل منتشر شده است وقتی که سال گذشته مومیایی هخامنشی نیز از طریق تلفن همراه با نام مومیایی دره شهر منتشر شد با کمی جستجو در دنیای اینترنت معلوم شد که اولین بار در آذربایجان شرقی یک مومیایی تقلبی کشف شده و همان جسد تقلبی در ایلام با یک rename ساده آن را تغییر داده و مومیایی دره شهر در ایلام منتشر شد و چند روز بعد همان بلوتوث در سنندج سر در آورد و تعدادی دنبال گم شده ای به نام مومیایی گشتند و امروز درست همان اتفاق افتاده البته با نام کوتوله های حمیل که باز همان داستان rename در تلفن همراه که به سادگی نام آن را تغییر داده و امروزه همه صحبت از کوتوله های حمیل می کنند و فردا معلوم نیست سر از کجا در می آورد و با چه نامی!



عکس نوجوانی حضرت محمد از کجا آمده؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دانستنی ها | عکس نوجوانی حضرت محمد از کجا آمده؟ سال هاست که تصویری به عنوان تصویر نوجوانی رسول خدا (ص) در ایران انتشار می یابد. بسیاری از مردم در عین نشان دادن علاقه شان به این تصویر، این پرسش را مطرح می کنند که تصویر یاد شده از کجا آمده است؟
 

شنیده شده است که کسانی در پاسخ می گویند این تصویری است که بحیرای راهب در سفری که حضرت به همراه عمویش ابوطالب به شام داشت، آن را کشیده است. اما در واقع درستی این پاسخ در معرض تردید قرار دارد.

به گزارش سایت تاریخ ایران و اسلام؛ مقاله زیر کوششی است برای بازشناسی منبع اصلی این تصویر.

نویسنده استدلالهای خاص خود را دارد و تلاش کرده تا نشان دهد اصل این تصویر از کجا آمده است. شاید باب بحث در این باره همچنان باز باشد.

عجالتاً این مقاله را ترجمه و در اختیار خوانندگان عزیز قرار می دهیم. عنوان اصلی مقاله چنین است:

The Story of Picture
Shiite Depictions of Muhammad
Pierree Centlivre & Micheline Centlivres-Demont
در مجله
ISIM Review 7
Spring 2006
pp. 18-19

شیعیان ایران سابقه دیرینه ای در به تصویر کشیدن اعضای خاندان حضرت محمد(ص) و خود ایشان دارند. از اواخر دهه نود، پوسترهای پرفروشی منقش به تصویر حضرت محمد(ص) در ایران چاپ شده است که در آنها حضرت محمد به صورت جوانی خوش چهره تصویر گردیده است.

این پوسترها امروزه با استفاده از فناوریهای روز و ابزارها و تکنیکهای مختلف تولید می گردند. با وجود این، ساختار تصاویر هنوز سنتی هستند، پس زمینه آنها رنگ ساده ای دارد و رنگها به سادگی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. به علاوه، این تصاویر همواره خصوصیات و صفاتی دارند که تمایز آنها را از دیگر عکس ها آسان می سازد، به عنوان مثال شمشیر دو لبه حضرت علی(ع).

اما تصویری که در اینجا بدان خواهیم پرداخت، اساسا با تصاویر قبلی متفاوت است: این تصویر نوجوانی خوش قیافه با چشمانی لطیف و چهره ای دلنشین را نشان می دهد که تا حد زیادی یادآور نقاشیهای اواخر رنسانس است، به خصوص تصاویر نوجوانانی که توسط Caravagio کشیده شده، همچون پسری با سبد میوه (Boy Carrying a Fruit Basket رم، گالری Borghese) و یا پدر جان تمهید دهنده (Saint John The Baptist موزه Capitole). همان نرمی مخمل شکل گونه ها، همان دهان نیمه باز و همان نگاه نوازش گر. هرچند نسخ متفاوتی از این تصویر وجود دارد، اما همه آنها صورتی جوان را نشان می دهند که اغلب در زیر آنها نوشته شده محمد رسول الله و یا حتی اطلاعات دقیق تری درباره دوره ای از زندگی محمد(ص) که این عکس بدان متعلق است و حتی منبع عکس داده شده است.

یک اکتشاف جالب

در سال 2004، در حین بازدید از یک نمایشگاه عکس مختص به دو عکاس Lehnert و Landrock، تصادفاً موفق به کشف ریشه این پوستر ایرانی شدیم و آن عکسی بود که Lehnert بین سالهای 1904 و 1906 در تونس گرفته بود، و سپس در اوایل دهه بیست به صورت کارت پستال چاپ و توزیع شده بود.

Radolf Franz Lehnret (1878 – 1948 که اهل جمهوری چک امروزی بود، در سال 1904 به همراه فردی به نام( Heinrich Landrock ( 1878 – 1966 آلمانی به تونس آمد، اولی به عنوان عکاس و دومی به عنوان ناشر و مدیر. از آنجایی که Lehnret در سال پیش از آن اقامتی کوتاه در تونس داشت، علاقه زیادی به مناظر طبیعی و ساکنان آنجا پیدا کرده بود. شرکت این دو (L&L) به صورت تخصصی به چاپ تصاویر از مناظر زیبا در تونس و مصر می پرداخت و هزاران عکس و کارت پستال از این مناطق چاپ نمود.

Lehnert که در موسسه هنرهای گرافیکی وین تحصیل کرده بود، روابطی با اعضای جنبش pictorialist که عکاسی را به عنوان اثر هنری می دانستند، داشت. عکسهای Lehnert نه تنها بیابان، تپه های شن روان، بازارها و مناطق محلی تونس را نشان می داد، بلکه شامل تصاویری از پسران و دختران نابالغ جوان بود که سنی بین کودکی و نوجوانی و چهره ای بین زن و مرد داشتند.

این تصاویر معمولا مطابق سلیقه مشتریان اروپایی تهیه شده بود که تصویری وسوسه انگیز و وهم آمیز از شرق داشتند. Lehnret بدون شک در تهیه عکسها از این مساله استفاده نموده، ولی نبوغ قابل توجهی نیز به خرج داده است. عکسهای او به صورت چاپ نقره ای، گراورسازی شده و چهار رنگ چاپ شده است. اکثر این کارت پستالها از سال 1920 در آلمان چاپ شده و در مصر پخش شده است.

چاپ ها و متن های منطبق

هیچ شکی نیست که کارت پستال نشان داده شده در شکل بالا که براساس شماره گذاری L&L، شماره آن 106 است به عنوان مدل پوسترهای ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، نام کارت پستال شماره 106 محمد است، که این خود به تنهایی می تواند نشان دهد که چرا تصویرگران ایرانی آنرا به عنوان مدلی از حضرت محمد(ص) انتخاب نموده اند. بدون شک، همه نسخ موجود از این عکس، همه از عکس شماره 106 الگوبرداری کرده اند با این تفاوت که نسخ اولیه به عکس اصلی شبیه ترند. بدین ترتیب، Lehnret ناخواسته در قلب یک اسطوره قرار گرفته است.

سوال درباره ارتباط بین توصیف مرسوم از چهره پیامبر و چهره جوان تونسی، هنوز بدون پاسخ مانده است. تصویر نمایشگر چهره یک نوجوان خندان است، با دهانی نیمه باز، عمامه ای بر سر و گل یاسمنی بر گوش. همین چهره در کارت پستالهای دیگری و تحت عناوین دیگری از قبیل احمد، جوان عرب و غیره تصویر شده است.

کشف مسیری که باعث گردیده تصاویر چاپ شده در دهه بیست به دست ناشران تهران و قم در دهه نود برسد، برای ما ممکن نبوده است. اما این سوال وجود دارد که چه چیزی باعث شده که ناشران ایرانی شباهتی بین پیامبر اسلامی در سنین نوجوانی و تصویری یک جوان تونسی بیابند؟

قبل از جنگ جهانی اول، تصویر محمد در مجله National Geographic در ژانویه سال 1914 و تحت مقاله ای با عنوان اینجا و آنجا در شمال آفریقا چاپ شد که زیر آن نوشته شده بود عربی با یک گل. در دهه بیست، کارت پستالهای تونسی L&L بین سربازان فرانسوی در شمال آفریقا بسیار محبوب بود. در دهه های هشتاد و نود، کتب متعددی شامل عکس این نوجوان چاپ شد، ولی اغلب آنها عنوانی غیر از محمد به عکس داده اند.

در نسخ ایرانی فعلی، اصلاحاتی روی تصویر انجام شده و از فریبندگی چهره نوجوان چیزهایی نگه داشته شده است ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکی اصلاح شده است. به طور کلی می توان گفت که هنرمندان ایرانی سعی کرده اند جنبه های زیبا پسندانه تصویر Lehnert را کاهش دهند و تصویر را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زیبایی مقدسی ببخشند.

عنوان یکی از پوسترهای چاپ شده در ایران این است: تصویر روحانی حضرت محمد، در سن 18 سالگی در همراهی عمویش در یک سفر تجاری از مکه به دمشق. به علاوه ادعا شده است که این تصویر توسط یک کشیش مسیحی کشیده شده و تصویر اصلی آن در موزه رم قرار دارد.

ریشه مسیحی؟

همانطور که پیش از این نیز گفته شد، برخی از نوشته ها برای این اثر ریشه ای مسیحی قائلند، و نه یک ریشه اسلامی که این مساله مسلمانان را از گناه نگاه به صورت پیامبر و یا تصویرگری چهره وی، مبری می سازد. به علاوه، این موید این مطلب است که مسیحیان حضرت محمد [ص] را در همان سنین کودکی به عنوان شخصیتی الهی پذیرفته اند.

این داستان از یک کشیش مسیحی کاتولیک یا ارتدکس به نام بحیرا صحبت می کند که بر اساس داستان، در قرن نهم یا دهم میلادی، در حین گشت و گذار حضرت در سوریه وی را براساس نشانه پیامبری بین شانه هایش بازشناخته است. پیامبر آینده باید می گفته است: "هنگامی که من به آسمان و ستاره ها می نگرم خود را بالاتر از ستاره ها می یابم". به همین دلیل است که در بعضی عکسها ستاره هایی در پس زمینه عکس دیده می شود.

هرچند که هیچ توصیفی درباره چهره حضرت محمد(ص) در نوجوانی وجود ندارد، ولی توصیفاتی از چهره وی در بزرگسالی گفته شده است. گفته شده که وی پوستی سفید داشته، چشمانی سیاه، گونه هایی صاف، ابروان پرپشت و کمان گونه. دندانهای مرتب و مویشان کمی موجدار بوده است. این خصوصیات در مورد نوجوان تصویر شده در پوسترهای ایرانی دیده می شود.

در حقیقت این تصویری از یک تصویر و نمایشی از یک نمایش است. به عبارت دیگر، تصویرگران ایرانی مدلی از حضرت محمد(ص) را انتخاب کرده اند که نمایانگر زیبایی، جوانی و توازن است.

  منبع : آفتاب نیوز



نصایح ونه گات
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

نکته ها و پند ها | نصایح ونه گات اگر میخواستم برای آینده ی شما فقط یک نصیحت بکنم، راه مالیدن کرم ضد آفتاب را توصیه میکردم. ... خواص مفید آثار مفید و دراز مدت کرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است، در حالی که سایر نصایح من هیچ پایه و اساس قابل اعتمادی جز تجربه های پر پیچ و خم شخص بنده ندارند.
 

اینک این نصایح را خدمتتان عرض میکنم.

قدر نیرو و زیبایی جوانیتان را بدانید، ولی اگر هم ندانستید، مهم نیست! روزی قدر نیرو و زیبایی جوانی تان را خواهید دانست که طراوت آن رو به افول گذارد. اما باور کنید تا بیست سال دیگر، به عکسهای جوانی خودتان نگاه خواهید کرد و به یاد می آورید چه امکاناتی در اختیارتان بوده و چقدر فوق العاده بوده اید.

آن طور که تصور می کردید چاق نبودید. همه چیز در بهترین شرایطش بوده تا شما احساس خوب داشته باشید.

نگران آینده نباشید. اگر هم دلتان میخواهد نگران باشید، فقط این را بدانید که نگرانی همان اندازه مؤثر است که جویدن آدامس بادکنکی در حل یک مساله ی جبر.

مشکلات اساسی زندگی شما بی تردید چیزهایی خواهند بود که هرگز به مخیله ی نگرانتان هم خطور نکرده اند، از همان نوعی که یک روز سه شنبه ی عاطل و باطل ناگهان احساس بد پیدا می کنید و نسبت به همه چیز بدبین میشوید !

با دل دیگران بی رحم نباشید و با کسانی که با دل شما بی رحم بوده اند، سر نکنید.

عمرتان را با حسادت تلف نکنید. گاهی شما جلو هستید و گاهی عقب. مسابقه طولانی است و سر انجام، خودتان هستید که با خودتان مسابقه میدهید.

ناسزا ها را فراموش کنید. اگر موفق به انجام این کار شدید راهش را به من هم نشان بدهید.

نامه های عاشقانه ی قدیمی را حفظ کنید. صورت حسابهای بانکی و قبضها و ... را دور بیاندازید.

اگر نمی دانید می خواهید با زندگیتان چه بکنید، احساس گناه نکنید. جالبترین افرادی را که در زندگی ام شناخته ام در 22 سالگی نمی دانستند می خواهند با زندگیشان چه کنند. برخی از جالبترین چهل ساله هایی هم که می شناسم هنوز نمیدانند.

تا میتوانید کلسیم بخورید. با زانوهایتان مهربان باشید. وقتی قدرت زانوهای خود را از دست دادید کمبودشان را به شدت حس خواهید کرد.

ممکن است ازدواج کنید، ممکن است نکنید. ممکن است صاحب فرزند شوید، ممکن است نشوید. ممکن است در چهل سالگی طلاق بگیرید، احتمال هم دارد که در هشتاد و پنجمین سالگرد ازدواجتان رقصکی هم بکنید. هرچه می کنید، نه زیاد به خودتان بگیرید، نه زیاد خودتان را سرزنش کنید. انتخابهای شما بر پایه ی 50 درصد بوده، همانطور که مال همه بوده.

دستورالعملهایی که به دستتان میرسد را تا ته بخوانید، حتا اگر از آنها پیروی نمی کنید. از خواندن مجلات زیبایی پرهیز کنید. تنها خاصیت آنها این است که بشما بقبولانند که زشتید.

با خواهران و برادران خود مهربان باشید. آنها بهترین رابط شما با گذشته هستند و به گمان قوی تنها کسانی هستند که بیش از هر کس دیگر در آینده به شما خواهند رسید.

به یاد داشته باشید که دوستان می آیند و می روند، ولی آن تک و توک دوستان جان جانی که با شما می مانند را حفظ کنید.

برای پل زدن میان اختلافهای جغرافیایی و روشهای زندگی سخت بکوشید، زیرا هرچه بیشتر از عمر شما بگذرد، بیشتر پی می برید که به افرادی که در جوانی می شناختید محتاجید.

سفر کنید

برخی حقایق لاینفک را بپذیرید: قیمتها صعود می کنند، سیاستمداران کلک میزنند، شما هم پیر میشوید.
و آنگاه که شدید، در تخیلتان به یاد می آورید که وقتی جوان بودید قیمتها مناسب بودند، سیاستمداران شریف بودند، و بچه ها به بزرگترهایشان احترام میگذاشتند.

به بزرگترها احترام بگذارید.

توقع نداشته باشید که کس دیگری نان آور شما باشد. ممکن است حساب پس اندازی داشته باشید.
شاید هم همسر متمولی نصیبتان شده باشد. ولی هیچگاه نمی توانید پیش بینی کنید که کدام خالی میشود یا بشما جاخالی می دهد.

خیلی با موهایتان ور نروید وگرنه وقتی چهل سالتان بشود، شبیه موهای هشتاد ساله ها میشود.

دقت کنید که نصایح چه کسی را می پذیرید، اما با کسانی که آنها را صادر می کنند بردبار و صبور باشید.
نصیحت ، گونه ی دیگر غم غربت است. ارائه ی آن روشی برای بازیافت گذشته از میان تل زباله ها، گردگیری آن و ماله کشیدن بر روی زشتی ها و کاستی هایشان و مصرف دوباره ی آن به قیمتی بالاتر از آنچه ارزش دارد، است.

اما اگر به این مسایل بی توجه هستید لااقل حرفم درمورد کرم ضد آفتاب بپذیرید.

 

سخنرانی "ونه گات" در مراسم فارغ التحصیلی MIT

 

  منبع : Pennyroyal Tea


Lاههای میلادی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دانستنی ها | ماههای میلادی بشر از ابتدای زندگی خود با مشاهده تغییرات آب و هوایی در طول زمان و تکرار پی در پی آن تصمیم گرفت که واحدهای زمانی را بر اساس همین تغییرات بنا کند تا برای ثبت و نشانه گذاری زمان به واحد ویژه و همگانی ای استناد کند.
 

بشر از ابتدای زندگی خود با مشاهده تغییرات آب و هوایی در طول زمان و تکرار پی در پی آن تصمیم گرفت که واحدهای زمانی را بر اساس همین تغییرات بنا کند تا برای ثبت و نشانه گذاری زمان به واحد ویژه و همگانی ای استناد کند. یکی از قدیمی ترین تقویم ها که زمان بندی تقویم میلادی کنونی بر آن بنا نهاده شده است، تقویم رومی است. این تقویم که در ابتدا بر اساس تغییرات ماه نوشته شده بود خود از تقویم یونانی تاثیر فراوانی گرفته بود. ماه هایی که سی روزه بودند به عقیده آن ها خوشبختی می آوردند و ماه هایی با بیست و نه روز طول نشانه ی بدبختی بودند.

این تقویم در حدود 753 سال پیش از میلاد مسیح دچار تحولاتی شد و دیگر از تغییرات ماه پیروی نمی کرد و به طور ثابت از ده ماه که برخی 30 روزه و برخی دیگر 31 روزه بودند تشکیل می شد. این تقویم دارای 304 روز بود که 61 روز دیگر را به علت بودن در اوج سرما و نداشتن محصول و بسته شدن دست طبیعت نام گذاری نکرده بودند! یعنی ماه اول با آغاز بهار طبیعت شروع می شد و همان ماه مارچ بود.

در سال 713 قبل از میلاد پادشاه وقت روم تغییراتی را در تقویم بوجود آوردند و با کم و زیاد کردن تعداد روزهای برخی از ماه ها دو ماه دیگر را نیز نامگذاری کرد (ژانویه و فوریه) و به فوریه که در اوج سرما و بد یمنی برای آن ها بود تعداد روز 28 که عددی نحس در آن زمان بود را اختصاص داد که تا همین امروز هم تنها ماه کمتر از 30 روز در تقویم میلادی همین ما فوریه است و یک روز اضافی در سال های کبیسه در همین ماه منظور می شود. تقویم میلادی در طول زمان تغییرات دیگری کرد که از بیان آن ها صرف نظر می کنیم.

ماه های میلادی هر کدام دارای معانی خاصی هستند که بیشتر آن ها ریشه در نام های الهه های اسطوره های رومی دارند که در ادامه به اختصار به آن ها می پردازیم:

1- January ماه ژانویه از نام الهه ی گشایش و آغاز (ژانوس) گرفته شده است و همان گونه که بیان شد بعد از اصلاح تقویم به ماه های پیشین اضافه شد. و در حدود سال 153 قبل از میلاد مسیح به عنوان اولین ماه سال در تقویم قرار گرفت. کلمه درب در لاتین ianua معنی می شود و ماه ابتدایی سال نیز دری است بر آغاز سال نو.

2- February از کلمه لاتین februum مشتق گرفته شده است که به معنای purification یا همان تصفیه و پاک سازی است. علت انتخاب مراسم مذهبی ای بود که رومیان در 15 این ماه برای پاک سازی روح خود انجام می دادند. در تقویم گریگورى که تقویم میلادی امروزی بیشترین شباهت را به آن دارد این ماه از ماه آخر سال به دومین ماه سال تغییر مکان داد.

3- March سومین ماه در تقویم گریگوری و اولین ماه در تقویم روم باستان. از نام الهه جنگ یعنی مارس گرفته شده است. رومی ها اعتقاد داشتند که این ماه به علت آغازگر بهار بودن به جنگ سرما می رود و بر آن غلبه می کند. انگلیسی ها تا سال 1752 میلادی این ماه را اولین ماه سال می دانستند و در روز 25 آن جشن سال نو می گرفتند.

4- April ماهی سی روزه است احتمالاً از کلمه لاتین aperire که به معنای باز شدن است گرفته شده است. از آن رو که در این ماه درختان دوباره روییده می شود و گل ها باز می شوند.

5- May از یک الهه یونانی به نام Maia که الهه ی حاصل خیزی و باروری بوده است گرفته شده است. در نظریه ای دیگر این نام از کلمه یونانی maiores گرفته شده است که به معنی بزرگترها است.

6- June از نام Juno که الهه ی ازدواج بوده و زن ژوپیتر بوده اقتباس شده و نظریه ای دیگر آن را برگرفته از کلمه لاتین iuniores به معنای کوچکترها می داند.( در مقابل ماه می)

7- July در ابتدا نام آن در روم باستان Quintilis بوده به معنای پنجمین ولی پس از تغییر در ترتیب ماه ها به افتخار جولیس سزار که در این ماه بدنیا آمده است، این ماه را به نام او کردند.

8- August در ابتدا نام آن در روم باستان Sextilis بوده به معنای ششمین ولی به همان دلیل چند بار ذکر شده به افتخار Augustus که اولین پادشا روم بوده است در سال 8 قبل از میلاد مسیح این ماه را نام او کردند.

9- September از کلمه septem به معنی هفت آمده است که به معنای هفتمین است. چهار ماه آخر سال با وجود جابجایی دیرینه ای که در ترتیب سال ها صورت گرفت کماکان از اعداد ترتیبی مشتق شده اند.

10-October از کلمه Octo که به معنای هشت است گرفته شده است.

11-November از کلمه novem که به معنای نه است گرفته شده است.

12-December آخرین ماه سال و دهمین ماه روم باستان از کلمه Decem به معنای ده مشتق گرفته شده است.

 

توضیح این که:

- منبع ویکی پدیا بوده است و با نگاهی کلی به مطالب آن سایت این متن نوشته شده است برای جزییات بیشتر به همان منبع مراجعه شود.



اسرار مثلث برمودا
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

ماورای طبیعت | اسرار مثلث برمودا والا واسه خودمم جالب بود بدونم این مثلث برمودا چیه و چجوریه و وقتی فهمیدم خیلی هم شکل مثلث نیست تعجب کردم . اینکه این همه وسعت داره و اینکه هنوز کاملا کشف نشده و هنوز هم ...
 

بله هنوز هم نتونستن مشکلش رو حل کنن . من فقط چند مدل اطلاعات قدیمی و جدید داشتم که جمع کردم همه رو اینجا . امیدوارم مفید باشه .....

 

کلیات ...

در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند. این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در « مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.

 

اولین اتفاق ...

در حدود ساعت 5/10 شامگاه 29 ژانویه 1948 هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به « استار تایگر» هنگامی که با 26 مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.

چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود « هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد»

با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد. در ساعت 45/7 دقیقه بامداد روز 17 ژانویه 1949 کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره « برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در « جامائیکا» برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز « مثلث برمودا» به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید. کاپیتان 40 دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.

ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.

برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود. پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.

 

 

وجه تسمیه «مثلث برمودا» ...

در روز 5 دسامبر 1945 پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره 19 نامیده می شد، از پایگاه نظامی « فورت لودردیل» واقع در « فلوریدا» به هوا برخاستند . طبق برنامه ، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.

قبلا چندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادندم. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.

در ساعت 10/2 دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود 200 مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.

در ساعت 45/3 دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:

- برج مراقبت ... وضع اضطراری پیش آمده ... انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم... تکرار می کنم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.

مسئول برج مراقبت پرسید:

- حالا در چه موقعیتی هستید؟

- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم ... اصلا نمی دانیم کجا هستیم . به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.

برج مراقبت گفت:

- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.

ستوان « تایلور» پاسخ داد:

- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست... همه دستگاه ها از کار افتاده ... همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم. حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است...

چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش ریسید که دیوانه وار فریاد زد:

- ما وارد آب های سفید می شویم ... خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید... کمک ... کمک ...

و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد. مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای « مارتین مرینر» با 13 سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.

در ساعت 4/7 دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در « اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره 19 بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.

سپیده دم روز بعد، 242 فروند هواپیما و 18 فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.

هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت . هواپیمای « مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.

واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با « مثلث برمودا» ارائه دهند.

 

 

 

نظریات دانشمندان ...

پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.

برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب ، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیم یقاره ای به نام « آتلانتیس» به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.

 

 

 

موقعیت مثلث برمودا ...

مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی شود.

وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می گردد. »

 

 

 

مشاهدات و گزارشات ...

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیف تر و غیرقابل تشخیص تر شده و یا سریعا قطع شده اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.

در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده اند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می آید ... ما نمی توانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

 

 

 

علل واقعه ...

علل فرضی طبیعی

توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمول ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.

علل فرضی غیر طبیعی

دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده اند، می تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.

یکی از عجیب ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می گردد.

ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرنده ها » ابزار می دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار می کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می تواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

 

گذشته و آینده برمودا

به نظر می رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره ها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می شده است.

شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.

اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می دارد.

آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری می گیرد؟

آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟

و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد.



یک ایرانی، انیشتین بعدی جهان
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

اخبار ملی | یک ایرانی، انیشتین بعدی جهان دانشمند جوان ایرانی، با تصدی کرسی استادی دانشگاه پرینستون- جایگاهی که پس از انیشتین در اختیار فرد دیگری قرار داده نشد- دنیا را با این سوال مواجه کرده است که آیا انیشتین بعدی، یک ایرانی خواهد بود؟
 

نیما ارکانی حامد در حال حاضر استاد دانشگاه هاروارد و دارای کرسی استادی در دانشگاه پرینستون است. این کرسی از سال 1933 تا 1955 در انحصار آلبرت انیشتن بوده است.

پس از اعلام نظریه عملکرد جهان ارکانی، از او دعوت شده که در طرح تونل شتاب دهنده سوئیس (LHC) که با هزینه بالغ بر 5 میلیارد دلار ساخته شده، رهبری آزمایش ها را بر عهده داشته باشد.

تلاش نظریه ابر ریسمان که اخیرا اعلام شده، در این است که توضیح دهد ذرات، کوچکترین ماده تشکیل دهنده مواد نیستند بلکه حلقه های مرتعشی که ریسمان نامیده می شوند، کوچکترین بخش به حساب می آیند.

دکتر ارکانی با تکمیل این نظریه عقیده دارد که این ریسمان ها در 11 بعد در حال ارتعاش هستند که ما فقط 3 بعد از آن را می توانیم مشاهده کنیم، وجود بعد دیگری هم به نام بعد زمان به اثبات رسیده و تا به امروز در مورد 7 بعد دیگر توضیح کاملی ارائه نشده است.

ارکانی به همراه دو فیزیک دان دیگر به نام های دیموپلوس (Dimopoulos) و والی(Dvali) در مورد این ابعاد نظریه ای ارائه کرده اند که می گوید این ابعاد بزرگتر از آن چیزی هستند که تاکنون تصور می شود و از آن جایی که تنها نیروی گرانش بر آنها اثر می گذارد، قابل دیدن نیستند.

تئوری دکتر ارکانی که به همراه دو فیزیکدان دیگر معرفی شده به عنوان مدل (Arkani-Dvali-Dimopoulos)

ADD شناخته می شود.

اکنون ارکانی و همکارانش امیدوارند بتوانند به کمک شتاب دهنده هاردن (LHC) مدل خود را اثبات کنند. اثبات این نظریه می تواند تحول بسیار بزرگی در فیزیک ذرات به وجود بیاورد.



من آن خاکم که عاشق میشود
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

سر تا پای‌ خودم‌ را که‌ خلاصه‌ می‌کنم، می‌شوم‌ قد یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ که‌ ممکن‌ بود یک‌ تکه‌ آجر باشد توی‌ دیوار یک‌ خانه، یا یک‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یک‌ کوه، یا مشتی‌ سنگ‌ریزه، ته‌ته‌ اقیانوس؛ یا حتی‌ خاک‌ یک‌ گلدان‌ باشد؛ خاک‌ همین‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره.

یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ ممکن‌ است‌ هیچ‌ وقت، هیچ‌ اسمی‌ نداشته‌ باشد و تا همیشه، خاک‌ باقی‌ بماند، فقط‌ خاک.
اما حالا یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ وجود دارد که‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بکشد، ببیند، بشنود، بفهمد، جان‌ داشته‌ باشد. یک‌ مشت‌ خاک‌ که‌ اجازه‌ دارد عاشق‌ بشود، انتخاب‌ کند، عوض‌ بشود، تغییر کند.
وای، خدای‌ بزرگ! من‌ چقدر خوشبختم. من‌ همان‌ خاک‌ انتخاب‌ شده‌ هستم. همان‌ خاکی‌ که‌ با بقیه‌ خاک‌ها فرق‌ می‌کند. من‌ آن‌ خاکی‌ هستم‌ که‌ توی‌ دست‌های‌ خدا ورزیده‌ شده‌ام‌ و خدا از نفسش‌ در آن‌ دمیده. من‌ آن‌ خاک‌ قیمتی‌ام. حالا می‌فهمم‌ چرا فرشته‌ها آن‌قدر حسودی شان‌ شد.
اما اگر این‌ خاک، این‌ خاک‌ برگزیده، خاکی‌ که‌ اسم‌ دارد، قشنگ‌ترین‌ اسم‌ دنیا را، خاکی‌ که‌ نور چشمی‌ و عزیز دُردانه‌ خداست. اگر نتواند تغییر کند، اگر عوض‌ نشود، اگر انتخاب‌ نکند، اگر همین‌ طور خاک‌ باقی‌ بماند، اگر آن‌ آخر که‌ قرار است‌ برگردد و خود جدیدش‌ را تحویل‌ خدا بدهد، سرش‌ را بیندازد پایین‌ و بگوید: یا لَیتَنی‌ کُنت‌ تُراباً. بگوید: ای‌ کاش‌ خاک‌ بودم...
این‌ وحشتناک‌ترین‌ جمله‌ای‌ است‌ که‌ یک‌ آدم‌ می‌تواند بگوید. یعنی‌ این‌ که‌ حتی‌ نتوانسته‌ خاک‌ باشد، چه‌ برسد به‌ آدم! یعنی‌ این‌ که...
خدایا دستمان‌ را بگیر و نیاور آن‌ روزی‌ را که‌ هیچ‌ آدمی‌ چنین‌ بگوید. 

 



ایران در چه زمینه هائی مقام اول را در جهان دارد ؟
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

هرچند متاسفانه در بسیاری از پارامترهای مثبت در رده آخرین کشورهای دنیا و در بسیاری از گزینه های منفی در رده اولین های دنیا هستیم؛ اما در برخی زمینه های قابل توجه هم رتبه مناسبی در دنیا داریم که دونستنش برای حفظ روحیه مان خوبه بطوریکه بر اساس یک پژوهش صورت گرفته، کشور ایران در موارد مورد اشاره در زیر صاحب رکورد اولین ها در کتاب گینس است.

 

با این امید که با تلاش و کوشش و اعتماد به نفس و علاقه به حفظ داشته های مثبت ملی میزان موارد مثبت را روز به روز بیشتر کنیم و ایران را بگونه ای بسازیم که سربلندی نسل های آینده را موجب شود.
1. بیشترین تولید پسته
2. بیشترین تولید خاویار
3. بیشترین تولید خانواده توت
4. بیشترین تولید زعفران
(80% کل تولید جهانی)
5. بیشترین تولید زرشک
6. بیشترین تولید میوه آلویی
(از قبیل شفت و گیلاس و غیره)
7. بالاترین دمای ثبت شده روی سطح زمین (70.7 درجه سانتیگرد در کویر لوت)
8. بیشترین تلفات انسانی در سرما و کولاک برفی (4000 نفر در کولاک سال 1350 کشته شدند، میزان بارش برف 8 متر در 5 روز)
9. بزرگترین واردکننده گندم
10. بیشترین فرار مغزها
11. بیشترین نسبت زن به مرد در مدارس و دانشگاه ها
(1.23 زن در مقابل هر مرد)
12. بالاترین میزان تشعشات زمینی، با شدت سالانه 260 میلی سیورت در رامسر (مقایسه= یک عکس رادیوگرام سینه 0.05 میلی سیورت، میدانهای اطراف چرنوبیل 25 میلی سیورت)
13. بیشترین تعداد زمینلرزه های بزرگ (بالای 5.5 ریشتر)
14. دقیقترین تقویم دنیا (تقویم جلالی)
15. بیشترین مصرف تریاک و هرویین (امریکا بیشترین مصرف کوکایین را دارد)
16. بیشترین تعداد تغییر پایتخت در طول تاریخ (تهران سی و دومین پایتخت ایرانست)
17. کهن ترین کشور دنیا (تاسیس شده در 3200 سال قبل از میلاد مسیح)
18. میزبان بزرگترین جمعیت مهاجر جهان (اکثرا عراقی و افغانی)
19. بزرگترین تولید کننده فیروزه
20. بزرگترین منابع روی در جهان
21. بزرگترین تولید کننده و صادر کننده فرش های دست بافت
(75% کل تولید جهانی)
22. بیشترین مصرف کننده نوشابه در جهان (سرانه مصرف نوشابه‌های گازدار در ایران 42 لیتر است در حالیکه در مقایسه با آمار دیگر کشورهای جهان، سرانه مصرف بطور متوسط 10 لیتر است)
23. بزرگترین سیستم بانکی اسلامی (کل سرمایه 236 میلیارد دلار)
24. بالاترین میزان وابستگی به انرژی (بیشترین اتلاف انرژی در جهان)
25. بزرگترین منابع انرژی هیدروکربن (گاز و نفت با هم، با ارزش 14000 میلیارد دلار بر حسب قیمت جهانی 75 دلار هر بشکه نفت)
26. بالاترین تناسب ذخایر به تولید برای نفت در جهان (با میزان تولید کنونی ایران معادل 89 سال ذخایر نفتی دارد)
27. بیشترین اکتشافات نفت و گاز در جهان (در شرایط فعلی با حفر هر پنج حلقه چاه اکتشافی، چهار حلقه چاه به کشف ذخایر نفت و گاز می رسد بطوریکه از ابتدای سال 2000 میلادی تاکنون ایران بیشترین اکتشافات نفت و گاز جهان را داشته است)
28. بزرگترین فوران چاه نفت در تاریخ (نشت چاه نفتی قم در سال 1335 سه ماه ادمه داشت با فوران روزی 125000 بشکه نفت، ارتفاع فوران 52 متر، مقایسه با نشت نفتی خلیج مکزیکو با خروج سه ماه 53000 بشکه در روز)
29. بالاترین آلودگی دی اکسید گوگرد در هوای شهری
30. قدیمی ترین منبع مصنوعی یا ساختگی آبی جهان با قدمت 2700 سال
(قنات گناد آباد هنوز هم آب 40000 نفر را فراهم می کند)
31. بزرگترین مجموعه جواهرات در جهان (جواهرات شاهی ایران در موزه بانک مرکزی ایران بزرگترین گنجینه جوهرات جهانست)
32. کهن ترین امپراتوری جهان (هخامنشیان اولین ابرقدرت تاریخ بودند و در اوج قدرت بر 44% کل جمعیت جهان حکومت میکردند که این بالاترین درصد جمعیت تحت یک دولت در تاریخ هم هست)
33. بیشترین تعداد تلفات در جنگ شیمیایی (100000 کشته و 100000 زخمی در جنگ با صدام، ایران همچنین دومین رتبه تلفات تاریخ را بر اثر سلاح های کشتار دست جمعی بعد از ژاپن دارد)
34. بیشترین تعداد و تناسب مذهب شیعه در جهان (89% جمعیت ایران)
35. بالاترین رشد مصرف گاز طبیعی
36. بیشترین رشد تعداد خودروهای گازسوز
37. بیشترین عمل زیبایی انجام شده در جهان
38. بیشترین آمار طلاق در جهان
39. بزرگترین مصرف کننده دارو در جهان
40. بیشترین مصرف کننده محصولات ساخت چین
41. بزرگترین تجزیه تاریخ، در مدت 196 سال گذشته 3.5 میلیون کیلومتر از خاک ایران تجزیه گردیده !



تصاویری که شما را شگفت زده خواهد کرد!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

لينكدوني ميتراhttp://lenk91.blogfa.com/
 

ناسا تصاویر برتر نجوم هفته گذشته را منتشر کرد که قطعأ شما هم از دیدن آنها لذت خواهید برد.



دلایل اصلی سیگاری شدن جوانان ؟!
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

سیگار برگ

پدیده سیگار کشیدن در بین نوجوانان و جوانان یکی از مشکلات بزرگ در بسیاری از جوامع امروز است. بسیاری از کارشناسان سیگار کشیدن را آغاز راهی می دانند که در انتها باعث اعتیاد جوانان به مواد مخدر می شود. در این مطلب قصد داریم تا شما را با تعدادی از دلایل جوانان برای گرایش به سیگار آشنا کنیم.

دوستان ناباب
این واژه برای بسیاری از ما آشنا است. و در حقیقت باید اعتراف کرد که این یک حقیقت است و دوستان افراد نوجوان در شکل گیری شخصیت و رفتار و آنها بسیار مهم هستند. نکته مهم در این جا این است که زمانی که فرد نوجوان در یک گروه همسال قرار می گیرد سعی در تقلید از رفتار سایرین می کند و در صورتی که یک یا چند فرد سیگاری در این گروه حضور داشته باشند احتمال آلوده شدن فرد بالا است.

والدین سیگاری
در جهان غرب ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: والدین سیگاری هرگز نمی توانند فرزندان خود را از سیگار کشیدن منع کنند. این یکی دیگر از مسائل مهم در زمینه سیگاری شدن نوجوانان است. بر اساس حجم زیادی از تحقیقاتی که صورت گرفته است مشخص شده است که حجم زیادی از سیگاری های دنیا فرزندان افراد سیگاری هستند. کودکان قبل از هر شخص دیگر با والدین خود آشنا می شوند و مسلما از آنان الگوبرداری می کنند. در صورتی که پدر و مادری سیگاری باشند نمی توانند فرزندانشان را از دخانیات دور کنند.

تجربه یک حس خوب
متاسفانه بسیاری از نوجوانان و جوانان از مضرات واقعی سیگار آگاه نیستند و از چند دوست ناباب می شوند که سیگار می تواند به آن ها احساس خوبی بدهد. یک نخ سیگار بکش و دردهایت را فراموش کن. این گونه جملات بسیاری از جوانان را که به خاطر شرایط خاص دوران بلوغ تحت فشار هستند جذب می کند و آنان را به طرف سیگار جلب می کند.

اعتیاد آوری سیگار
شاید برای عده ای این تصور که سیگار اعتیاد آور باشد خنده آور بیاید. اما حقیقت این است که ماده نیکوتین موجود در سیگار بسیار اعتیاد آور بوده و در صورتی که پس از مدتی مصرف منظم دسترسی شخص به سیگار قطع شود مشکلاتی بروز می کند. بر خلاف مواد مخدر ، اعتیاد به سیگار بیشتر دارای علائم روانی است. شخص سیگاری که به سیگار دسترسی ندارد به نوعی بی قرار بوده و احساس می کند چیزی را کم دارد.

فرهنگ عمومی جامعه
نوع فرهنگ حاکم بر یک خانواده ، شهر و جامعه در این مسئله بسیار مهم است. برای نمونه در جامعی که ورزش کردن و تحرک داشتن به عنوان یک ارزش کلی مطرح باشد شما شاهد تعداد کمتری از افراد سیگاری هستید. اما در صورتی که در خانواده و یا محل زندگی شخص فرهنگ غالب بر استفاده از مواد دخانی باشد مطمئناء احتمال سیگاری شدن افراد بسیار بالاتر است.

الگوگیری از شخصیت های مشهور
تاثیر رسانه های جمعی بر تربیت و رفتار افراد مختلف در جامعه غیر قابل انکار است. امروزه بسیاری از ستاره های دنیا هنر و موسیقی و یا حتی تعدادی از ورزشکاران را نیز دخانیات مصرف می کنند. این مسئله می تواند در جذب بسیاری از نوجوانان و جوانان به سمت سیگار موثر باشد.




زندگی یعنی...
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

زندگی یعنی چه؟

شب آرامی بود

می‌روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید، هدیه‌اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا

لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می‌گفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده‌ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می‌گردد؟
هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره‌ها می‌ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می‌ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن‌هاست
زندگی، پنجره‌ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی‌ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی‌ها داد
زندگی شاید آن لبخندی‌ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات‌ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی‌ست
من دلم می‌خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.